حقپرستى و عدالت خواهى و آزادمنشى، زهد و تقوى، شجاعت و صراحت و همه صفات انسانى که در على و خاندانش بروز کرد، میوه درخت توحید و خداپرستى و تسلیم و توجه خالص به مبدأ بود. هرگاه دو کار برایشان پیش مى آمد، آن را اختیار مى کردند که رضاى خدا در آن بیشتر باشد.
بزرگترین مظهر خلوص و پاکبازى و جلوه حقیقت و حقپرستى این خاندان، قیام حسین (علیه السلام) بر ضد یزید و حکومت بنىامیه بود که یک قیام خالص الهى و نهضت دینى بود.
وقتى حسین (علیه الس٠لام) عازم هجرت از مدینه طیبه به مکه معظمه شد و هنگامى که در مکه تصمیم به سفر عراق گرفت، اعیان و رجال اسلام در بیم افتاده و سخت نگران شدند. آنان بطور یقین میدانستند که بر طبق اخبار پیغمبر (صل٠ى الله علیه و آله و سل٠م) شهادت در انتظار حسین (علیه الس٠لام) است. همچنین با مشاهده اوضاع روز و استیلاى بنىامیه بر جهان اسلام و وحشتی که از ظلم و ستمشان در دلها افتاده و خفقانى که قلوب مسلمین را فراگرفته بود؛ از اینکه بتوان با حکومت ستمکار آنها به مبازره برخاست ناامید بودند. از سوی دیگر، با امتحاناتى که مردم کوفه در عصر امیرالمؤمنین و امام مجتبى (علیهما الس٠لام) داده بودند، آینده به روشنی معلوم بود. لذا میدانستند که حسین (علیه السلام) به سوى مرگ و شهادت سفر مىکند و احتمال اینکه جریان بطور دیگر خاتمه یابد، بسیار ضعیف است
این جمله فرزدق که به امام گفت: "دلهاى مردم با تو، ولى شمشیرهایشان با بنىامیه است."، وضع مردم را در آن روزگار کاملاً شرح مىدهد و هم موقعیت روحانى و مل٠ى حسین (علیه الس٠لام) را در قلوب معلوم مىسازد و هم ضعف روحى و فقدان شجاعت اخلاقى مردم را بیان مىکند.
پس خطا است اگر کسی عوامل سیاسى و منافع مادى و مصالح شخصى یا اختلافات قبیلهاى و خانوادگى را در اینجا به حساب آورد و تصور کند که قیام حسین (علیه الس٠لام) مستند به آن گونه علل بوده است، زیرا حسین مرد خدا و بنده خاص خدا بود. هم اوست که در وصیتنامه معروف به برادرش محمد بن حنفیه فرمود: "همانا من از براى تجاوز و طغیان و خوددارى از قبول حق و براى فساد و ستم بیرون نشدم، بلکه براى اصلاح امور امت جدم محم٠د (صل٠ى الله علیه و آله و سلم)، مى خواهم امر به معروف و نهى از منکر کنم و بر سیره و روش جدم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و پدرم على بن ابیطالب (علیه الس٠لام) بروم …»
بنابراین، حسین (علیه الس٠لام) در این قیام، نه حکومت و مقام ظاهرى و دنیوى مىخواست و نه گسترش مال و نفوذ و ثروت؛ حسین (علیه السلام) براى اطاعت خدا از بیعت یزید خوددارى کرد و براى اطاعت امر خدا از حرمین شریفین هجرت نمود و براى اطاعت خدا جهاد کرد. لذا براى برانگیخته شدن آن حضرت به این قیام، باعثى جز امر خدا و اداى تکلیف نبود.